شام.شام.شام
ای کاش اطلا
شام وجود نداشت...
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:« بزرگترین مصیبت شما در سفر کربلا در کجا بود؟»
در پاسخ سه بار فرمود:« شام، شام، شام.»
و نیز فرمود:« ای کاش هرگز نگاهم به دمشق نمیافتاد.»
امام سجاد علیه السلام در روایتی فرمود:« در شام هفت مصیبت بر ما وارد شد که از آغاز اسارت تا آخر نظیرشان را ندیدیم:
۱- سربازان یزید ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها احاطه کرده بودند و به ما سرنیزه میزدند.
۲- سرهای شهدا را در میان زنها گذاشتند. سر پدرم و عمویم، عباس، را در برابر چشم عمههایم، زینب و ام کلثوم، قرار دادند و سر برادرم، علی اکبر، و پسر عمویم، قاسم، را در برابر چشم سکینه و فاطمه. سربازان با سرها بازی می کردند؛ گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم شتران می رفت.
۷- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت. روزها از گرما و شبها از سرما در امان نبودیم و همواره از تشنگی و گرسنگی و ترس از مرگ در اضطراب به سر میبردیم.
منابع:
عنوان الکلام فشارکی، ص۱۱۸, ریاض الاحزان، ص۱۰۸, تذکرةالشهداء، ص۴۱۲