رژیم غذایی!

رژیم غذایی گرفته ام برای دلی که
با چربی های گناه چاق شده است!

شوق زیارت

 

شوق زیارت تو را داشت
به کربلا نرسید.

راه شهدا

 

جاذبه ای عالم

محور تمام عشق ها

کربلا

طواف عشق

عالم همه در طواف عشق است

و دایره دار این طواف  حسین (ع) است.

شهید آوینی

 

آخرین راه

آخرین راه

درست

کردن من

پ.ن: مرگ بود

مرگ

قبل از رسوایی

مرگ می آید.

گام های شیطان

ای کسانی که ایمان آوردید

از گام های شیطان پیروی نکید.

سوره نور آیه 21

کل یوم عاشوار کل ارض کربلا

امروز هم عاشوارست  هرکجا ظلمی باشد. و طبل حق آنجا به صدا درآید آنجا کربلاست.

این کلمه ی کل یوم عاشوار کل ارض کربلا کلمه ی بزرگی است. بعضی ها خیال میکنند

معنای کلمه یعنی هر روز باید گریه کرد.! در اصل باید در کربلا نقش سیدالشهدا را نگاه کرد

با 72 نفر  آمدند.در مقابل ظلم یزد ایستاند. ظلم را قبول نکردندو شکست دادن یزید را.

همه جا باید اینطور یاشد هر روزمان باید این طور باشیم. باید نقش کربلا را پیاده بکنیم

همین جا هم کربلاست. همه روزه عاشوارست این یعنی بصیرت.

انقلاب ما هم همین طور شکل گرفت. در مقابل یزدبان زمان ایستادیم و جنگیدم

در کنار حسین پا به میدان گذاشتیم. برای اینکه مکتبمان پیروز است. حق است

و حق پیروز است. شکست نمی خورد.

یاد تو

روزها کوتاه ست

شبها یادت تو

بلندست..

موریانه

عین موریانه دارد
 دست و پاهایم
را میخورد..

پ.ن:
این گناهان

نفس بی سر

تبر به دوش به دنبال

خویش میگردم که

بشکنم این نفسه

بی سر و پارا..

بهانه

جمعه ها بهانه ی

ظهور داریم.

نماز

نماز امروز فردا

را روشن میکند.

از دست رفته

محبت هایش
 را شمردم.!

پ.ن:
5+1.

 

تدبیر خدا

رسوایی بزرگی میشد
اگر بالای در خانه حک
 میکردند.

پ.ن:
گناه کار.

بی نشانی

برای نشان دادن
خودش به دیگران

پ.ن:
به چند تار مو
 متوسل  شد.

زخم های پنهان

در بدنم دیگر جای

برای

سوزندان نیست.!

پ.ن:

زخم های پنهان

کوره ی آدم سوزی

کوره ی گناه را
با ذغال داغ ترش
کردیم.

از تو

از من خوب شدن بر نمیاد

از تو خوب ساختن بر میاد.!

ناامیدی من و امیدواری تو

من نا امیدتر از همیشه می شوم و تو

باز هم در چشمانم نگاه می کنی و با امید می گویی:

 إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات ¹

خوبی ها ، بدی ها را از بین می برند

ومن باز این حرف ها را نمی فهمم

و تو باز می گویی:

ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ

* 1. سوره : هود آیه : 114

خاطراتی که محو شدند

خوبی هایم را فراموش کرد
وقتی خاطرات بدش از من
جای خاطرات خوش را گرفتند...

پ.ن:
بدی ها ، خوبی ها را از یاد می برند...

گناهان من

گناهانم بین من و تو

فاصله انداخته.

حق

حق علیه باطل

عاشوار را رقم زد

موج عاشوار

انقلاب ما قطره ی

از موج عاشوار ست

پ.ن:

انشا الله آزادی قدس..

سوریه..

انقلاب ما

پیر مردی کنار خیابان

پیر مردی که کنار خیابان ایستاده بود و گریه میکرد؛جلو آمد و
یک بارافتاد به پای پسر شروع کرد به بوسیدن پای پسر.پسر
مسلسل را ول کردو نشست ما ریختیم پیر مرد را گرفتیم پیر
مرد گریه میکرد. نمی دانم. چرا گریه می کرد؟
گفتم پدر! اینا واسه این که دیگه کسی به پای کسی نیفته و
دست کسی رو نبوسه دارن می جنگن . وحالا تو داری چیکار
می کنی؟
پیر مرد حرفی نمیزد. با دستمال یزدی اش اشکش را پاک می کرد
گفتم ((مگه خونه ی آقا نرفتی ندیدی آقا نمی ذاشت کسی دستشو
ببوسه؟))
پیر مرد گفت((اینا انتقام خون پسرمو دارن می گیرن))

ناگهان یکی از توی پیاده رو داد زد((بچه ها اعلام کردن حکوت نظامی
ساعت چهار نیم شده! ساعت چهار و نیم!))

محمود گلابدره ای.

نماز صبح

صدای گوشی می امد چند باری زنگ خورد.چشم هایم را باز کردم باز خوابم برد.
دوباره زنگ خورد در خماری خواب دستم را به سمت گوشی دراز کردم.دیدم زنگی
 بود که نیمه های شب برای نماز صبح گذاشته بودم..! 

سکوت , فریاد

سکوت  فریاد

بی صدا ست.

یاد خدا, دل گرمی

همیشه دل
یا خدا باشد
دل گرمی
می آورد

پ.ن:
 
دل بستگی ها بخار میشود.!