در راه مانده...

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۳۰ ق.ظ

نهی از منکر ، تکلیفی که در مرگ مغزی به سر می برد...


ببین چطور با غرور عکس بابا را گرفته و
با سربند "لبیک یاخمینی" مردانه ایستاده است.

کاش همه شهر پر می شد از این عکس ها... تا دخترکان شهر که خودشان را مردی می دانند از مردانگی شان خجالت بکشند و همان زن واقعی باشند همان زنی که وقتی امام با دیدن عکس چهار فرزند شهیدش میزند زیر گریه ، عکس ها را جمع کند و بگوید ، چهار پسرم را دادم تا اشک تو را نبینم ، سبز پوشان آزادی خواه اگر آزاد بودند مرد بودن را از این مادر یاد می گرفتند ، می فهمیدند بغض رهبر یعنی چه... اشک رهبر یعنی چه... ، باید شهر پر شود از این عکس ها تا دخترکانی که اشوه گری بازی هر روزشان شده ، یاد بگیرند که دختر ایرانی غرور دارد ، گفتم سینمای ما خراب است ، اما بعضی سکانس ها بی نظیرند ، فیلم "روز سوم" ، دشمن حمله کرده ، شهر در حال تصرف ، خواهر و برادری در خانه ، خواهر به علت شکستگی پا نمی تواند با برادرش برود ، برادر اسلحه در دست خواهر میگذارد ، نه برای جنگیدن نه... ، برای این که غرورش شکسته نشود.. برای این که عزت و عصمتش برایش به اندازه جانش اهمییت دارد ، اینجا هم غیرت خواهر زیباست و هم غیرت برادر ، این سکانس ها باید هرروز از تلویزیون پخش شود تا شاید بفهمند ، دختر ایرانی یعنی چه... ، تا شاید بدانند قیمت این عفت و پاکی چقدر است... تا شاید قدر گوهر حجاب را بدانند... گفتم حجاب یادم افتاد هفته های گذشته ، که بی شرمی بی حجابان شهر ، به ویروس هاری دچارشان کرد ، طوری که چادر از سر محجبه های شهر کشیدند و سیلی زیر گوششان زدند بخاطر حجاب ، حالا دارم شک می کنم همه آن 40 نفری که خانه علی را محاصره کرده بودند جنس مذکر باشند! ، باید همه شهر پر بشود از عکس سینه هایی که برای حفظ سیاهی چادر شکافته شدند ، باید عکس پیکرهای بی سر شهدا همه جای شهر نصب شود ، تا شاید بفهمند این ها سر دادند تا چادر از سر زنان پایین نیاید ، این جا غریب تر از حجاب چیز دیگری نیست! باید هیئت ها هر روز روضه ی حجاب بخوانند! ، باید هیئت عزاداران حجاب برپا کرد ، باید دسته ی عزاداری راه انداخت! ، وقتی گستاخی ها تا حد چادر از سر کشیدن پیش می رود ، باید هم عزاداری کرد ، وقتی امر به منکر و نهی از معروف جای امر به معروف و نهی از منکر را گرفته است باید هم اینگونه بنویسم و این گونه بگویم! ، اما نه... این آدم هایی که من می بینم ، از چشمان همت ها خجالت نخواهند کشید... اما باید شهر پر بشود از عکس شهدا تا فردا اگر سوال شد در جواب نگویند نمی دانستیم! یا به ما نگفتند... این شهر سیاه و سفید را باید با منظره های جنگ رنگی کرد ، کشیدن گل و باغ و بوته چه ثمری دارد؟ ، نگاه معصوم حسین فهمیده خودش بهشت است ، اصلا منظره های خیالی را بکشید اشکال ندارد ، شهر را پر از گل و بوته کنید اما میان این گل و سرسبزی های رویایی ، عکس شهدا را بکشید ، تا رویای گلستان در ذهن همه ، با نقش شهادت همراه باشد ، تا همه بفهمند رسیدن به این خوشی ها پول نمی خواهد ، قلبی می خواهد سرشار از محبت خدا... قلبی میخواهد تشنه دیدار... این روزهای شهر ، روزهای خوبی نیست... پسرها بی حجاب تر از دخترکان شهر شده اند... دخترکان دور افتاده از زنانگی شده اند... این روزها روزهای خوبی نیست... شاید حرف هایم خیلی ها را برنجاند ، اما عده ای هم سر به زیر برف کرده اند و فقط تعداد اذکارشان را می شمارند تا درقیامت خدایی ناکرده چیزی از حساب ثوابشان کسر نشود ، کجاست گلویی که مظلومیت اسلام را فریاد بزند؟ ، کجاست هنجره ای که در این شهر سیاه ، خنجر طعنه ها را به قیمت نهی از منکر و امر به معروف ، و به قیمت تکلیف الهی بخرد؟ ، حجره و مسجد و حسینیه نباید خانقاه بشود... کجاست کسی که از این چهار دیواری ها بیرون بیاید و تکلیفش را فقط خلاصه در حوزه و مسجد و هیئت نبیند؟ در همین هیئت قدمی کج میگذاری هزار ابروی درهم رفته می بینی ، اما آیا همان هزار ابرو در بازار شهر هم درهم می شوند؟! نرنجید از من که این دردهای من است... درد امروز من تکلیفی ست که در مرگ مغزی به سر می برد... این موجی ست که اگر بخواهیم در مقابلش سرمان را زیر برف کنیم ، ما را با خودش خواهد برد... و انقدر از همان طلبه ها ، مسجدی ها و هیئتی های اخمو دیده ایم که مثل کبک در بیرون از چهار دیواری خانقاه هایشان سر زیر برف بردند و عاقبتشان این شد که حال دارند موج سواری می کنند...! ستاره های خدا روی زمین کسانی هستند که هرروز خبر مجروح شدنشان را داریم می شنویم و هرروز خبر می آورند از شهدای امر به معروف ، به والله که مدافعان واقعی حریم اهل بیت این ها هستند... همین شهدای امر به معروف و نهی از منکر... هوای خوبی نیست... کاش می شد با عکس های شهدا ، شرمندگی را در این شهر تزریق کرد... اما صد حیف... صد حیف که نمی شود... از حرف های خط های بالا شرمنده ام... از این که خواستم در این کارخانه گناه ، عکس شهدا نصب باشد... کسی شرمنده این نگاه ها نمی شود... کسی شرمنده پیکرهای بی سر نمی شود... این روزها فقط باید دعا کرد برای ظهور آن حنجره ای که فریادش دل های مرده را زنده می کند... فقط باید دعا کرد برای فرج...


نوشته شده توسط یعقوب کربلا
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
در راه مانده...

در راه مانده...
به زودی آدرس وبلاگ تبدیل می شود به
ebnolsabil.ir

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۲ مهر ۹۳، ۱۲:۱۶ - سید مرتضی
    ---

نهی از منکر ، تکلیفی که در مرگ مغزی به سر می برد...

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۳۰ ق.ظ

ببین چطور با غرور عکس بابا را گرفته و
با سربند "لبیک یاخمینی" مردانه ایستاده است.

کاش همه شهر پر می شد از این عکس ها... تا دخترکان شهر که خودشان را مردی می دانند از مردانگی شان خجالت بکشند و همان زن واقعی باشند همان زنی که وقتی امام با دیدن عکس چهار فرزند شهیدش میزند زیر گریه ، عکس ها را جمع کند و بگوید ، چهار پسرم را دادم تا اشک تو را نبینم ، سبز پوشان آزادی خواه اگر آزاد بودند مرد بودن را از این مادر یاد می گرفتند ، می فهمیدند بغض رهبر یعنی چه... اشک رهبر یعنی چه... ، باید شهر پر شود از این عکس ها تا دخترکانی که اشوه گری بازی هر روزشان شده ، یاد بگیرند که دختر ایرانی غرور دارد ، گفتم سینمای ما خراب است ، اما بعضی سکانس ها بی نظیرند ، فیلم "روز سوم" ، دشمن حمله کرده ، شهر در حال تصرف ، خواهر و برادری در خانه ، خواهر به علت شکستگی پا نمی تواند با برادرش برود ، برادر اسلحه در دست خواهر میگذارد ، نه برای جنگیدن نه... ، برای این که غرورش شکسته نشود.. برای این که عزت و عصمتش برایش به اندازه جانش اهمییت دارد ، اینجا هم غیرت خواهر زیباست و هم غیرت برادر ، این سکانس ها باید هرروز از تلویزیون پخش شود تا شاید بفهمند ، دختر ایرانی یعنی چه... ، تا شاید بدانند قیمت این عفت و پاکی چقدر است... تا شاید قدر گوهر حجاب را بدانند... گفتم حجاب یادم افتاد هفته های گذشته ، که بی شرمی بی حجابان شهر ، به ویروس هاری دچارشان کرد ، طوری که چادر از سر محجبه های شهر کشیدند و سیلی زیر گوششان زدند بخاطر حجاب ، حالا دارم شک می کنم همه آن 40 نفری که خانه علی را محاصره کرده بودند جنس مذکر باشند! ، باید همه شهر پر بشود از عکس سینه هایی که برای حفظ سیاهی چادر شکافته شدند ، باید عکس پیکرهای بی سر شهدا همه جای شهر نصب شود ، تا شاید بفهمند این ها سر دادند تا چادر از سر زنان پایین نیاید ، این جا غریب تر از حجاب چیز دیگری نیست! باید هیئت ها هر روز روضه ی حجاب بخوانند! ، باید هیئت عزاداران حجاب برپا کرد ، باید دسته ی عزاداری راه انداخت! ، وقتی گستاخی ها تا حد چادر از سر کشیدن پیش می رود ، باید هم عزاداری کرد ، وقتی امر به منکر و نهی از معروف جای امر به معروف و نهی از منکر را گرفته است باید هم اینگونه بنویسم و این گونه بگویم! ، اما نه... این آدم هایی که من می بینم ، از چشمان همت ها خجالت نخواهند کشید... اما باید شهر پر بشود از عکس شهدا تا فردا اگر سوال شد در جواب نگویند نمی دانستیم! یا به ما نگفتند... این شهر سیاه و سفید را باید با منظره های جنگ رنگی کرد ، کشیدن گل و باغ و بوته چه ثمری دارد؟ ، نگاه معصوم حسین فهمیده خودش بهشت است ، اصلا منظره های خیالی را بکشید اشکال ندارد ، شهر را پر از گل و بوته کنید اما میان این گل و سرسبزی های رویایی ، عکس شهدا را بکشید ، تا رویای گلستان در ذهن همه ، با نقش شهادت همراه باشد ، تا همه بفهمند رسیدن به این خوشی ها پول نمی خواهد ، قلبی می خواهد سرشار از محبت خدا... قلبی میخواهد تشنه دیدار... این روزهای شهر ، روزهای خوبی نیست... پسرها بی حجاب تر از دخترکان شهر شده اند... دخترکان دور افتاده از زنانگی شده اند... این روزها روزهای خوبی نیست... شاید حرف هایم خیلی ها را برنجاند ، اما عده ای هم سر به زیر برف کرده اند و فقط تعداد اذکارشان را می شمارند تا درقیامت خدایی ناکرده چیزی از حساب ثوابشان کسر نشود ، کجاست گلویی که مظلومیت اسلام را فریاد بزند؟ ، کجاست هنجره ای که در این شهر سیاه ، خنجر طعنه ها را به قیمت نهی از منکر و امر به معروف ، و به قیمت تکلیف الهی بخرد؟ ، حجره و مسجد و حسینیه نباید خانقاه بشود... کجاست کسی که از این چهار دیواری ها بیرون بیاید و تکلیفش را فقط خلاصه در حوزه و مسجد و هیئت نبیند؟ در همین هیئت قدمی کج میگذاری هزار ابروی درهم رفته می بینی ، اما آیا همان هزار ابرو در بازار شهر هم درهم می شوند؟! نرنجید از من که این دردهای من است... درد امروز من تکلیفی ست که در مرگ مغزی به سر می برد... این موجی ست که اگر بخواهیم در مقابلش سرمان را زیر برف کنیم ، ما را با خودش خواهد برد... و انقدر از همان طلبه ها ، مسجدی ها و هیئتی های اخمو دیده ایم که مثل کبک در بیرون از چهار دیواری خانقاه هایشان سر زیر برف بردند و عاقبتشان این شد که حال دارند موج سواری می کنند...! ستاره های خدا روی زمین کسانی هستند که هرروز خبر مجروح شدنشان را داریم می شنویم و هرروز خبر می آورند از شهدای امر به معروف ، به والله که مدافعان واقعی حریم اهل بیت این ها هستند... همین شهدای امر به معروف و نهی از منکر... هوای خوبی نیست... کاش می شد با عکس های شهدا ، شرمندگی را در این شهر تزریق کرد... اما صد حیف... صد حیف که نمی شود... از حرف های خط های بالا شرمنده ام... از این که خواستم در این کارخانه گناه ، عکس شهدا نصب باشد... کسی شرمنده این نگاه ها نمی شود... کسی شرمنده پیکرهای بی سر نمی شود... این روزها فقط باید دعا کرد برای ظهور آن حنجره ای که فریادش دل های مرده را زنده می کند... فقط باید دعا کرد برای فرج...
۹۲/۰۶/۰۳ موافقین ۷ مخالفین ۰
یعقوب کربلا

نظرات  (۲۸)

۰۳ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۳۸ محمد دنیوی زاده
حقیر که استفاده کردم
۰۳ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۳۷ ابراهیم ایلخانی
سلام عزیزدل ....
حرف دل بود و بر دل نشست با حسرتی بسیار زیاد و ای کاش هایی که هر روز بر زبان و دل جاریست!

مطلب زیباتون رو گذاشتم در پایگاه خبری گلشن راز

من الله توفیق
۰۳ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۵۷ کوثر ✜عاشق شهید همّت✜
سلام
احسنتم.

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم احفظ قائدنا امام الخامنه ای
اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک
۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۳۷ *** رک و راست ***
سلام
بهتر نبود عنوان مطلب رو اینگونه می ذاشتید که " ... در کما به سر می برد"

آخه ما هنوز ناامید نشدیم که بالاخره یه روزی بتونیم نهی از منکر کردن رو توی جامعه نهادینه کنیم.   پس هنوز امید هست...
ولی در مرگ مغزی، شما هیچ گونه امیدی به احیا کردن و زنده کردن مجدد نداریم.

ما تلاشمون رو می کنیم. ان ساء الله که بشه.

یاعلی
پاسخ:
علیک سلام
ممنون سر زدید

انشاالله

سلام

حرف های به جایی زدید...

اجرکم عندالله...
پاسخ:
سلام
ممنون

سلام       

مطلب شما درتوبنویس درج گردید.

باتشکر از ارسال مطلبتون درتوبنویس.


هدیه توبنویس به شما افسر جنگ نرم:

امامزمان (عج) فرمودند:


اعْلَمْ أنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ وَ بَیْنَ اَحَدٍ قَرابَةٌ، وَمَنْ‏أنْکَرَنى فَلَیْسَ مِنّى وَسَبیلُهُ سَبیلَ ابْنِ‏نُوحٍ؛

 

بدان که میان خداى متعال و بندگانش خویشى و قرابتى نیست، و کسى که مرا انکار کند از من نیست و راه او راه پسر نـوح است.

 

کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 484

 

توبنویس  : tobenvis.com

۰۴ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۳۰ محمد حسین خانی کوثرخیزی
بسیار عالی
ممنون
با تشکر از ارسال مطلب شما به سایت "نقل قول"
مطلب شما با لینک زیر درج گردید:
http://naghleghol.ir/index.php/community-2/1425-%D9%86%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%DA%A9%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D9%85%D8%BA%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D8%AF
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
پاسخ:
سلام
تشکر از نقل نقل ..


۰۴ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۱۹ سیّدمیلاد موسوی
درود داداش؛
دیدگاه شما در چارچوب حفظ بیان شیوا قابل احترام هست؛ ولی شما یکی از 80 میلیونی هستید که در ایران زندگی می کنه و درست نیست باید و نباید بگی و تعیین تکلیف کنی؛ ... باید فلان بشه ... باید بهمان بشه ...
تفکرات شما سطحی هستند، در یک سطح و مقطع تفکر می کنید و فکرتون رو باز نمی کنید تا بتونید پندارهای دیگه رو هضم و درک کنید؛ شما دیدی یا شنیدی چادر از سر محجبه ها کشیدند، ولی وقتی شنیدی نشستی کمی تفحص، تفکر و موشکافی کنی؟(بررسی از همه جوانب) یا وقتی شنیدی افسوس خوردی و فحششون دادی؟ اگر که موشکافی کردی، درود بر شما، اگر هم نه که نشان از سطحی نگری شماست و به درد تفکرات مشابه شما می خوره که پندارهای همدیگه رو بازنگری می کنید و امید به اصلاح دارید..!
پاینده باشید؛ بدرود.
پاسخ:
سلام
ممنون سر زدید
و بابت نظر
۰۴ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۰۶ سیدعلی میرباباپور
سلام
تحت عنوان (آقای روحانی چرا باید خاتمی جرأت کند که ...) بروزیم
منتظر نظرتون هستیم
پاسخ:
سلام
حتما
آنان که مفهوم ولایت را نمی دانند در کار ما سخت درمانده اند.
شهید آوینی


"صراط" درگاهی است برای نوشتن
از مطالبات امام خامنه ای (روحی فداه)

منتظر حضورتانیم

یا حق

۰۵ شهریور ۹۲ ، ۰۲:۰۵ بهنام اشرفی
با سلام
به ما سر بزنید
و نظر بدهید
ممنون
در مورد مطلب مرد فقیر
***سلام همسنگری...
از بنده ی کمترین قبول کن...
با سه تا پست بروز شده...
با احترام منتظرم...***

+ یازهرا(سلام الله علیها)

پاسخ:
سلام
سر زدم
۰۶ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۲۵ محمدجواد کرامتی
امان امان!!!
من هم به روزم
پاسخ:
ممنون سر زدید
امان..!
باسلام همسنگر
مطلب زیبایی بود...
اللهم ارزقنا شهاده فی سبیلک

شما با افتخارتمام لینک شدید...
پاسخ:
ممنون لطف دارین

۰۶ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۲۶ زهرا رستگار
خدایا مرا همتی کن عطا...
که با چشم  ِ همت بجویم تو را!

با سلام

"ولی فقیه که معصوم نیست, چرا ولایت معصومین به فقیه نسبت داده می شود؟"

صراط بروز است...

---------------------------------------------------------------------

باید از جنگ گفت جنگ نرم اما طوریکه آن دخترک غافل هم سر در بیاورد وبرگردد

باید شهید داد وبهتر بگویم  شهید شد برای جنگ یعنی جنگ نرم...

قلمتان مستدام

یا حق

۰۶ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۵۲ میــرزا حکیـم
درود برشما.. خدا قوت. نوشته بسیار زیبا و تلنگری بود برای مخاطبین..

سپاس از حضورتان..
موفق باشید،
یاحق
۰۷ شهریور ۹۲ ، ۰۴:۵۵ سیّدمیلاد موسوی
حضرت زرتشت: خدای بزرگ و دانا و دادار و پرورنده و پاسبان و فروغ مند و نیکوکار و بخشاینده که دادستان نیک و تواناست. پرستش و نیایش می کنم خدای نیکوکاری را که بشر را از تمام مخلوقات گیتی برتر آفرید و به نیروی منطق، هوش و خرد داد، به او شهریاری مخلوقات گیتی و نگهداری آفریدگان برای روبه رو شدن با دیوان و رزم و پیکار با آنان عطا فرمود ...

درود به شما؛ به روز شدیم با 'نماز از دیدگاه زرتشت' :
• شرایط نماز در دین زرتشت
• ترتیب وضو در دین زرتشت
• قبله در آیین زرتشت
• پیشینه نماز در ایران
• ترجمه نماز زرتشتی
۰۷ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۰۹ پلڪــــ شیشـہ اے

سلام علیکم

چه دردهایمان همه مشترک شده است

عنوانتون بسیار زیباست ...

این درد ها از بس که سنگینند دیگر نایی برای حمل کردنشان نمانده

باید خدا خودش کمکم کند تا این ها را به سرمنزل برسانم

 

بسیار زیبا گفتید

اِی کاش هر کسی برگردد به نقش خودش

خیلی وقت است نمایش نامه بهم ریخته است

اولین سطرهای کلامتان شاید بیش از همه اشکم را درآورد

بغض دارد خفه ام میکند

 

خدایا دغدغه من و دردمند شدیم

حالا یاعلی میگوییم

پس دستگیرمون باش

 

خداقوت مطلب ارزنده تان

یاعلی(صلوات برای فرج)

بسیار تشکر میکنم از اینکه اطلاع دادید به روز هستید

سلام         

تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
"نهی از منکر، تکلیفی که در مرگ مغزی به سر می‌برد...
"
با آدرس:http://harfeto.ir/?q=node/12961
در این سایت انتشار یافت.

سایت "حرف تو" و وبلاگ "مقتدر مظلوم" موج وبلاگی «ایده فعالان مجازی به رهبری» را ایجاد کرده‌اند. در صورتی که تمایل دارید از حامیان و شرکت‌کنندگان در این موج باشید به آدرس http://harfeto.ir/?q=node/12453 مراجعه نموده و حمایت خود را اعلام کنید.

چشم انتظار مطالب خوب شما مرتبط با این موج وبلاگی هستیم.

یا علی

سلام مطلب شما درسایت مرکزی استان سیستان و بلوچستان (همه با هم )با ذکر منبع درج شد .
لینک مطلب شما:
http://baham91.ir/?p=7299
درصورت به روز رسانی لینک مطالب خود را برای ما ارسال نمایید
منتظر مطالب ارزشمند شما دوست عزیز هستیم

از میان اشک ها خندیده می آید کسی
خواب بیداری ما را دیده می آید کسی

با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوی بیشه خشکیده می آید کسی

۰۷ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۵۴ نازنین روانبخش
سلام 
به مهمانی " همفکری " ما دعوتید 
خوشحال میشم تشریف بیارید ...
سلام.
ممنون از شما.
ببخشید که خیلی دیر بهتون سر میزنم ،
کمی سرم شلوغ شده و درگیر یه مسئله هستم.
برام دعا کنید...
در پناه حق...
یا علی...
(پایگاه مجازی لبیک)
www.labeik.blog.ir
۰۷ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۱۵ سفیـــر نـــور
سلام
ممنونم از حضورتون
دعامون کنید
یازهرا
فیض بردیم
سلام .
خوب بود
***سلام همسنگری...
بعد از چندین روز تلاش...
الحمدلله تا نود درصد از کار پیش رفت...
خودم بهش نمره ی خوبی میدم...
بالأخره پس از فعالیت های فرهنگی گسترده در سطح شهرستان و استان...
فعالیت خودش رو شروع کرده...
..در انتظار شما...***
+ یازهرا(سلام الله علیها)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی